به گزارش مشرق، «زهرا طباخی» در روزنامه «وطنامروز» نوشت:
افشای سند محرمانه مرتبط با آینده برنامه هستهای کشورمان توسط خبرگزاری آسوشیتدپرس به مرحلهای رسیده که هیچ نهاد و گروهی مسؤولیت آن را نمیپذیرد! پریروز آژانس بینالمللی انرژی اتمی رسما درز اطلاعات محرمانه ایران را تکذیب کرد.
فارغ از اهمیت رابط و خبررسان آسوشیتدپرس، مهم است که وضعیت «برجام» و توافقات نامکشوف و محرمانه جانبی آن تاکنون به سمع و نظر مردم و حتی نمایندگان مجلس شورای اسلامی نرسیده و شرایط به سمت تحریک طرفین توافق با افشای اسناد محرمانه و «خصومتورزی» کنترل شده، پیش میرود!
آینده آمریکایی برجام
حزب دموکرات در آمریکا معتقد است برجام باید در همین وضعیت حفظ شود! مطابق
سند آیندهنگرانه 2016 دموکراتها، حتی تحریمها علیه ایران نیز افزایش
مییابد! یعنی ایران به همه تعهدات خود و حتی فراتر از قول و قرارها متعهد
باشد اما سایر کشورها به «خلف وعده» و «تحریم» و «اعمال فشار سیاسی-
اقتصادی» بر دولت و ملت ایران ادامه دهند!
جمهوریخواهان نیز پس از دریافت تهدید جدی رهبر انقلاب دیگر علاقهای به «پارهکردن سند برجام» از خود نشان نمیدهند اما طبق «سند سیاستگذاری سال 2016» معتقدند تعهدات بینالمللی آمریکا به ایران، برای رئیسجمهور آینده الزامآور نیست. آنها تاکید دارند برخلاف آنچه اوباما با نمایش رسانهای بر آن تاکید میورزد توافق «نهایی» نشده و رئیسجمهور بعدی آمریکا میتواند به آن پایبند نباشد.
دبیرکل سازمان ملل، صدراعظم آلمان، فرانسویها و برخی کشورهای دیگر عضو
لابی حامی «توافق هستهای» نیز سر ناسازگاری گذاشتهاند به نحوی که معاون
بینالملل سازمان انرژی اتمی ایران از «تشکیل جبههای برای فشار بر ایران و
بر برجام» توسط غرب خبر داده و در واکنش به آن طبق اصول دیپلماسی انفعال
میگوید: «باید ببینیم طرف مقابل تا کجا توانایی ادامه این راه را دارد،
چراکه در گذشته آنها تلاش میکردند هر نوع فشاری را بر ایران تحمیل
کنند...اما دیدند نمیتوانند به خواستههای حداکثریشان برسند!»
برجام از منظر داخلی
در داخل ایران نیز فرصت اعتماد به «برجام» و «برجامیان» به سرعت در حال طی
شدن است به نحوی که آمارهای تهیه شده توسط غربیها به بازتولید نگرانی
مفسران برای «آینده غربگرایان» در ایران منجر شده است. حسین رسام، تحلیلگر
ارشد سفارت انگلیس در تهران، میگوید: «یک سال قبل تنها 10 درصد ایرانیها
اعتقاد داشتند برجام به ضرر ایران بود اما اکنون این رقم به 27 درصد رسیده
است».
المانیتور نیز نظرسنجی صورت گرفته توسط شرکت «ایرانپل» وابسته به دانشگاه
مریلند را منتشر کرده که مطابق آن «در حالی که 61 درصد ایرانیان دیدگاهی
بسیار مثبت نسبت به روحانی پس از امضای برجام داشتند، این آمار اکنون به 38
درصد رسیده است».
تریتا پارسی در تایید این وضعیت در فارینافرز نوشت: «برای بهبود روابط
ایران و آمریکا فراتر از توافق هستهای، عناصر میانهرو در هر دو طرف باید
به وسیله برجام تقویت شوند. تا زمانی که هیچ بانک بزرگی تمایل نداشته باشد
وارد بازار ایران شود، سخنان منتقدان توافق مبنی بر اینکه ایالات متحده
غیرقابل اعتماد است، درست به نظر میرسد».
در چنین شرایطی بود که «آسوشیتدپرس» بخشی از سند محرمانه مورد بحث را افشا
کرد که طبق آن ایران پیش از پایان دوره محدودیتهای 15 ساله میتواند برخی
فعالیتهای هستهای را از سر بگیرد.
در مقابل، محمدجواد ظریف بدون محکوم کردن اصل افشاگری، سند ادعایی را مایه
«افتخار» دانست و تاکید کرد: «انشاءالله وقتی تمام این سند منتشر شد، مشخص
میشود ما ظرف 15 سال به کجا خواهیم رسید»؛ موضعگیریای که کمترین
«نارضایتی» در آن مشاهده نمیشود و بیشتر به «تهدید» مواضع طرف غربی شبیه
است. هر چند واکنش صالحی و کمالوندی پس از مانور دیپلماتیک پیشتر مبنی بر
«از سرگیری غنیسازی» به علت بدعهدی آمریکا، به افشاگری صورت گرفته، تند و
همراه با ناراحتی بود.
هویت و منافع افشاگر
اما چه کسی سند ایران و آژانس را در موقعیت فعلی افشا کرد و هدفش از این افشاگری چه بود؟ خبرگزاری آسوشیتدپرس در گزارش خود گفته بود: «یک دیپلمات فعال در حوزه برنامه هستهای ایران در 10 سال گذشته، این سند را در اختیار آسوشیتدپرس قرار داده است و دیپلماتهای دیگر نیز اصالت آن را تایید کردهاند».
بیایید جستوجویی در منافع افشاگر داشته باشیم.
1- بیعلاقگی جمهوریخواهان!
بدیهیترین احتمال این بود که این سند در وضعیت منفی تشریح شده، فاش شده
است تا تاثیری بر انتخابات آمریکا گذاشته و بهعنوان حربه جمهوریخواهان
علیه دموکراتها با این مطلع که «به ایران امتیازات زیادی داده شده» و
«توافقات محرمانهای در کار بوده» به کار گرفته شود. اما خود آسوشیتدپرس در
این گزارش بیان کرده این «سند» پیشتر به کنگره آمریکا رفته و بررسی شده
است. پس قید «پنهانکاری» وصلهای است که دست کم تا اینجای کار به دولت
دموکرات اوباما نمیچسبد!
لابی رسانهای جمهوریخواهان نیز علاقهای به این موضوع نشان نداد، چرا که
از طرفی جنگ انتخاباتی در آمریکا با افشای ایمیلهای کلینتون و برنامهریزی
دموکراتها برای حذف سناتور سندرز، در هیجانیترین موقعیت خود بود، از طرف
دیگر تیم مذاکرهکننده آمریکا پیشتر حساب خود را با کنگره و سنا تسویه
کرده بود. در حقیقت برخلاف آنچه در تمام طول مذاکرات و حتی پس از انعقاد
برجام در ایران حاکم بود، تیم مذاکرهکننده آمریکایی از ابتدا با «شفافیت»
با سیستم نظارتی کنگره و سنا مواجه شد.
حتی پس از امضای سند محرمانه میان ایران و آژانس انرژی اتمی، کنگره آمریکا، سوزان رایس، مشاور امنیت ملی کاخ سفید را مجبور کرد برخلاف تعهدات بینالمللی و آنچه به ایران قول داده بودند، یک نسخه از سند توافق یادشده را در اختیار نمایندگان مجلسین ایالات متحده قرار دهد. پخش همزمان رفتار منطقی و قانونمدارانه تیم مذاکرهکننده آمریکا با کنگره به عنوان ناظر «برجام» و برخورد مجریان سیاست خارجی ایران با کمیسیون برجام در آن دوره موجی از عصبانیت و نگرانی را میان مردم برانگیخت به نحوی که دولت با فشار بر صدا و سیما، پایان پخش تلویزیونی جلسات کمیسیون برجام با ظریف و همکاران را رقم زد.
2-مقاومت آژانس
اما یک طرف دیگر ماجرا نیز «آژانس بینالمللی انرژی اتمی» است که در حفظ
«محرمانگی» اسناد و توافقات با ایران بسیار بدسابقه است. با این وجود در
بیانیه رسمی آژانس درز اطلاعات ایران از مسیر این نهاد تکذیب شده است.
مهمتر اینکه فرضا اگر بپذیریم افشاگری کار آژانس بوده، هدف آنها از این
ماجرا چه میتواند باشد؟ «آزار» و «تهدید» دولت ایران توسط آژانس در صورتی
میتوانست هدف باشد که موضوع سند چیزی غیر از مفاد یادشده مبنی بر پایان
پیش از موعد محدودیتهای برنامه هستهای کشورمان بود!
3-استقبال نایاکیها
برخلاف بیتوجهی جمهوریخواهان، تیم تحلیلگران نهاد امنیتی نایاک که هم به
دولت دموکرات اوباما و هم تیم دیپلماتهای ایرانی نزدیک هستند، با جدیت
تمام کوشیدند با استفاده از موقعیت ایجاد شده توسط آسوشیتدپرس، آمریکاییها
را متوجه شرایط بسیار بد حامیان برجام در داخل ایران کنند. المانیتور،
هافینگتونپست، واشنگتنپست و پلیتیکو از جمله رسانههایی بودند که با
انتشار تحلیلهای نمایندگان نایاک، «سند آسوشیتدپرس» را در خط خبری خود
قرار دادند. نایاکیها کوشیدند نظر غربیها را به عواقب ادامه «بدعهدی
برجامی» و شرایط نامطلوب «غربگرایان» در ایران جلب کنند.
جالب اینجاست که تریتا پارسی، مدیر نایاک، پیش از این نیز پس از شکست ماجرای «معامله بزرگ» پیشنهاد شده به دولت بوش توسط برخی دیپلماتهای دولت خاتمی با واسطهگری خودش و سفیر سوئیس، دست به افشاگری مطبوعاتی زده بود! پارسی بیتوجهی کاندولیزا رایس به تلاش غربگرایان ایرانی و به اصطلاح خودش «موقعیت تاریخی آشتی با ایران» را هدف از افشای مفاد پیشنهاد ایران و واسطهها در رسانههای آمریکایی اعلام کرده بود.
رابط قدیمی؟!
ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست که در دور قبل افشاگریها نیز نام یکی
از دیپلماتهای سابق فعال در پرونده هستهای ایران به عنوان رابط
آسوشیتدپرس میدرخشد! دیپلماتی که اتفاقا اکنون رابطه پایداری با نایاک
دارد و در پرونده شکایت وزارت اطلاعات از وی، درز اخبار برنامه هستهای به
این خبرگزاری مشهود است. با این احتساب میتوان به دست داشتن نایاکیها در
ماجرای افشای اسناد برنامه هستهای ایران با هدف اعمال فشار بر غرب برای
«نجات برجام و برجامیان» فکر کرد. هر چند موارد مذکور در حد گمانهزنی است و
مستنداتبرای نتیجهگیری و حل و فصل کامل پرونده هنوز وجود ندارد.
در چنین شرایطی 2 راه پیش رو باقی است:
الف- اعمال فشار مجلس و شورای امنیت ملی بر تیم مذاکرهکننده کشورمان برای
پایان دادن به «دیپلماسی محرمانه» برای جلوگیری از ادامه افشاگریهای
برجامی با هدف مدیریت و کنترل دولت مطابق اقدامات پیش از این راکفلرها در
زیرسوال بردن استقلال دستگاه سیاست خارجی ایران و متهم کردن برخی
دیپلماتهای ایرانی به 10 سال فعالیت برای تحقق اهداف بنیاد برادران
راکفلر!
ب- حذف انفعال از سرفصل دیپلماسی کشور در برخورد با بدعهدیهای مکرر غرب در موضوع «برجام» به منظور کنترل خودسریهای احتمالی برخی گروههایی که احیانا احساس میکنند با تصمیمات بامزه همچون افشای اسناد محرمانه، میتوانند تحرکی در دیپلماسی طرف غربی در جهت اجرای برجام و حفظ موقعیت سیاسی دوستان ایرانی خود ایجاد کنند!